تاریخ ساخت:2017
نویسنده:ار ال استاین
مترجم:شهره نورصالحی
تعداد صفحات:121page
ژانر:ترسناک
وضعیت:جلد اول
خلاصه داستان:
من و جاش ازخانه جدیدمان متنفر بودیم.
البته این را بگویم که خیلی بزرگ بود و در مقایسه با خانه ی قدیمی مان،یک خانه اشرافی حسابی بود؛ یک خانه آجری قرمز بلند، با سقف کج سیاه و چند ردیف پنجره که سایبان های سیاهی داشتند.
از خیابان که نگاهش کردم، با خودم فکر کردم، که خیلی تاریک است. کل ساختمان یک جوری تاریک بود، انگار خودش را تو سایه ی درخت های پیر و
گره داری که رویش خم شده بودند، قایم کرده بود.
با اینکه فقط دو هفته از ماه جولای میگذشت، حیاط جلویی پر از برگ های خشک قهوه ای بود و وقتی کر و کر از سر بالایی ورودی اختصاصی جلو خانه
بالا میرفتیم، برگ ها زیر کفش های کتانی مان خرچ و خرچ صدا میکردند.
البته این را بگویم که خیلی بزرگ بود و در مقایسه با خانه ی قدیمی مان،یک خانه اشرافی حسابی بود؛ یک خانه آجری قرمز بلند، با سقف کج سیاه و چند ردیف پنجره که سایبان های سیاهی داشتند.
از خیابان که نگاهش کردم، با خودم فکر کردم، که خیلی تاریک است. کل ساختمان یک جوری تاریک بود، انگار خودش را تو سایه ی درخت های پیر و
گره داری که رویش خم شده بودند، قایم کرده بود.
با اینکه فقط دو هفته از ماه جولای میگذشت، حیاط جلویی پر از برگ های خشک قهوه ای بود و وقتی کر و کر از سر بالایی ورودی اختصاصی جلو خانه
بالا میرفتیم، برگ ها زیر کفش های کتانی مان خرچ و خرچ صدا میکردند.
سلام واقعا من عاشق رمان های ترسناک شما هستم این رمان خیلی عالیه دمتون گرم و ب کارگردان و تهیه کننده این کتاب خسته نباشید میگم خیلی
ممنون که ب نظر های ما توجه میکنید