تاریخ ساخت:2019

نویسنده:علی پاینده

تعداد صفحات:424

ژانر:فانتزی






درباره این رمان:

معمولاً مینا بود که در مواقع خطر عکس العملی نشان می‌داد و کاری می‌کرد اما این بار او هم واقعاً ترسید. جیغ کشید و روی زمین افتاد. سیاوش ناخودآگاه میان او و موجود قرار گرفت. دستش را به حالت نه به سمت موجود دراز کرد. گربه‌سان بزرگ
در یک قدمی آن دو ایستاد. سیاوش خودش هم از شجاعت زائدالوصفش تعجب کرده بود. با این وجود همچنان بر جا ایستاد. میان گربه سان بزرگ و مینا در حالی که دست راستش را به حالت افراشته جلوی موجود گرفته بود.

موجود به قدری بزرگ بود که می‌توانست با یک حرکت سیاوش را به دو نیم کند اما انگار که جا خورده باشد همچنان بر جا ایستاده بود. خرناس می‌کشید. در حالی که چشم در چشم سیاوش دوخته بود با قدم‌های ریز آرام جلو می‌آمد. دست سیاوش افتاد. موجود حالا تنها ثانیه‌ای با او فاصله داشت. سیاوش می‌توانست بوی دهانش را حس کند. هر دو چند لحظه چشم در چشم به هم خیره شدند. و بعد در نهایت تعجب، موجود مثل گربه‌ای که می‌گریزد فرار کرد و رفت.


دانلود فایل pdf