تاریخ ساخت:2017

نویسنده: الی نجفی

تعداد صفحات: 183

ژانر: تاریخی - عاشقانه







در باره این رمان:

پوران‌دخت در حالی که یک آینه‌ی دستی مینیاتوری در دست داشت و در حال انجام کاری بود به تندی وسیله‌ای را پشتش پنهان کرد و گفت: اختر از روی سکو شانه را بردار و گیس‌های من را مرتب کن.

به اطراف نگاهی انداختم، در اتاق پوران‌دخت فرش دست‌بافی بود و دو مخده و تشک و تاخچه‌ای که روی آن یک گلابدان و یک آینه‌ی مسی و یک جا انگشتری نقره و یک چراغ الکلی فیتیله‌ای قرار داشت و همچنین سکوی کوچکی که روی آن شانه و عطر‌دان و گیره‌ی سر و... قرار گرفته بود. اتاق پوران‌دخت خیلی زیبا و مرتب بود.

پوران گیس‌های سیاه و بلند و پر‌پشتی داشت و خار کردن این گیس‌ها کار ساده‌ای نبود به سکویی که شانه روی آن قرار داشت نزدیک شدم و شانه‌ی چوبی را در دست گرفتم و بارها از خدا خواستم که هنگام خار کردن گیس‌های بلند پوران‌دخت درد نگیرد تا او بر من خرده نگیرد چون من به شدت از فلک شدن هراس داشتم. با هزار ترس و لرز به پوران دخت نزدیک شدم و شانه‌ی چوبی را بین گیس‌های پرپشتش فرو کردم و به آرامی مشغول خار کردن گیس‌های پوران دخت شدم و بعد با دقت موهای او را گیس‌باف کردم و گیره زدم.


 
دانلود این رمان به صورت pdf